چرا تدریس «کاغذپرانباز» در مکاتب آمریکا ممنوع شده است؟

خالد حسینی، نویسندهٔ سرشناس افغانتبار آمریکایی، تأیید کرده است که رمان «کاغذپرانباز» از برنامهٔ درسی مکاتب بیش از صد ناحیهٔ آموزشی ایالات متحده حذف شده است. این ممنوعیت از سال ۲۰۲۰ آغاز شده، و اخیراً با سرعت در ایالات متعددی اجرا شده است. حسینی سال گذشته، در نامهای به شورای مدرسه شهرستان بریوارد در فلوریدا، این ممنوعیت را «خیانت به دانشآموزان» خواند و تأکید کرد:
«ممنوع کردن کتابهایی مانند کاغذپرانباز هیچگونه محافظتی برای دانشآموزان ایجاد نمیکند، بلکه در واقع خیانت به آنهاست. محروم کردن دانشآموزان از تجربهٔ همدلی، درک دیگران و گسترش دایرهٔ انسانیشان، لطمهای غیرقابل جایگزین است.»
ممنوعیت؛ مواجهه یا فرار از واقعیت؟
«کاغذپرانباز» در سالهای اخیر در مکاتب چندین ایالت آمریکا مانند تگزاس، فلوریدا و جورجیا ممنوع شده است. دلایل اعلامشده برای این ممنوعیت شامل «محتوای جنسی نامناسب»، «تصاویر خشونتآمیز» و «اشاره به مذهب و تروریسم» بوده است. گروهی از والدین و فعالان محافظهکار این کتاب را برای نوجوانان «آزاردهنده» و «غیراخلاقی» دانسته و موضوعات مربوط به مذهب، سیاست و خشونت را بهعنوان عوامل نامناسب بودن آن مطرح کردهاند.
در بیش از دو دههای که از انتشار «کاغذپرانباز» میگذرد، این کتاب در بسیاری از مکاتب آمریکا بهعنوان اثری قدرتمند برای گفتوگو پیرامون دوستی، خیانت، طبقه اجتماعی، گناه، رستگاری و پیچیدگیهای افغانستان و مهاجرت تدریس شده است.
خالد حسینی در مصاحبهها بارها گفته است که طی ۲۰ سال گذشته نامههای متعددی از خوانندگان و دانشآموزانی دریافت کرده که تأثیر عمیق رمان بر زندگیشان را شرح دادهاند. به گفتهٔ او، این کتاب برای بسیاری پنجرهای به دنیای مهاجران، پناهجویان، قربانیان خشونت و مردم افغانستان بوده و نگرش آنها را نسبت به عدالت، همدلی، فعالیتهای انساندوستانه و روابط انسانی تغییر داده است.
کاغذپرانباز؛ دریچهای برای آشنایی با افغانستان
در آغاز دههٔ ۲۰۰۰، جهان پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر وارد دورهای جدید از تحولات سیاسی شد. ایالات متحده در سال ۲۰۰۱ با شعار «مبارزه با تروریسم» به افغانستان حمله کرد که منجر به سقوط رژیم طالبان و آغاز حضور نظامی طولانیمدت آمریکا در این کشور شد. در همین دوران، خالد حسینی، نویسنده افغانتبار مقیم آمریکا، در سال ۲۰۰۳ نخستین رمان خود را منتشر کرد. این اثر به سرعت تبدیل به یکی از پرفروشترین کتابها در آمریکا شد، به حدود ۵۰ زبان ترجمه و میلیونها نسخه در سراسر جهان فروخته شد. فیلم اقتباسی آن نیز در سال ۲۰۰۷ توسط مارک فورستر ساخته شد و داستان را به مخاطبان گستردهتری معرفی کرد.
در زمانی که اخبار مربوط به افغانستان توجه افکار عمومی جهان را به خود جلب کرده بود، این اثر ادبی تصویری انسانی، شاعرانه و در عین حال تلخ از کشوری ارائه داد که پیش از آن عمدتاً با جنگ و درگیری شناخته میشد.
روایتی از افغانستانِ فراموششده
«کاغذپرانباز» داستان پسری به نام «امیر» از خانوادهای پشتون و ثروتمند در کابلِ دههٔ ۷۰ میلادی، با «حسن»، پسر خدمتکار وفادار خانه و از قوم هزاره است. روایت از زبان امیر بیان میشود و رابطهای پیچیده، نابرابر و دردناک میان این دو پسر را به تصویر میکشد؛ رابطهای که در بستری از ساختار طبقاتی، تبعیض قومی و باورهای عمیق مذهبی و فرهنگی افغانستان شکل گرفته است.
داستان در دورهٔ سلطنت ظاهرشاه آغاز میشود و با تحولات سیاسی بعدی، از کودتای داوودخان و اشغال شوروی تا جنگهای داخلی، نخستین حاکمیت طالبان و نهایتاً مهاجرت به آمریکا، ادامه مییابد. در فصلهایی از رمان، خواننده با فضای تاریک و هراسآور حاکمیت طالبان در اواخر دههٔ ۹۰ روبهرو میشود؛ جایی که اخلاق دینی به خشونت بدل شده و سکوت، تنها راه بقاست.
یکی از صحنههای کلیدی و جنجالبرانگیز رمان، تجاوز به حسن است؛ در حالی که امیر، از ترس و بیپناهی، تنها نظارهگر آن میماند. این لحظه نهتنها نقطه عطف داستان، بلکه آغاز مبارزه درونی امیر با گناه و پشیمانی و تلاشی برای رستگاری از طریق بازگشت به وطن است.
روایتی فراتر از افغانستان
«کاغذپرانباز» صرفاً داستانی درباره افغانستان نیست؛ بلکه روایت گناه، شرم، رهایی و مواجهه با گذشته است؛ داستانی دربارهٔ اینکه چگونه انسان میتواند با خطاهای خود زندگی کند و آیا راهی برای رهایی از بار گذشته وجود دارد یا نه.
موضوعاتی چون تبعیض قومی میان پشتون و هزاره، شکاف طبقاتی، مهاجرت و بحران هویت در زندگی مهاجران افغان در دل داستان تنیده شده است. امیر با مهاجرت از افغانستان، از گذشتهاش فرار نمیکند، بلکه آن را همچون باری سنگین با خود حمل میکند. بازگشت او به افغانستانِ تحت سلطه طالبان، تنها برای نجات فرزند حسن نیست؛ بلکه تلاشی برای مواجهه با خویشتن و رهایی است.
زبان خالد حسینی در این کتاب ساده، روان و عاطفی است. او از عناصر داستاننویسی غربی و روایتپردازی شرقی بهره گرفته تا جهانی خلق کند که خواننده را، چه نوجوان و چه بزرگسال، عمیقاً درگیر کند. فضاهای احساسی و دیالوگهای دقیق، این اثر را به یکی از تأثیرگذارترین رمانهای مهاجرت در ادبیات معاصر بدل کرده است.
نتیجهگیری
به گزارش سازمان «پن آمریکا»، در سالهای اخیر هزاران عنوان کتاب در مکاتب سراسر ایالات متحده به دلیل پرداختن به موضوعاتی مانند خشونت، مسائل جنسی، هویت جنسیتی و سایر مباحث بحثبرانگیز ممنوع شدهاند. این موج ممنوعیت نشاندهنده ترس و واهمهایست که جامعه را از مواجهه با موضوعات پیچیده بازمیدارد.
ممنوعیت رمان «کاغذپرانباز» در مکاتب آمریکا، نه فقط حذف یک اثر ادبی بلکه نادیدهگرفتن صدای انسانی از کشوری است که سالهاست درگیر بحران و تحولات سیاسی و اجتماعی عمیق بوده است. در شرایط کنونی افغانستان که مردم با تبعیض، ناامنی و بحرانهای متعدد دستوپنجه نرم میکنند، روایتهایی مانند «کاغذپرانباز» اهمیت دوچندانی پیدا میکنند؛ چرا که این آثار پنجرهای به واقعیتهای انسانی و فرهنگی افغانستان میگشایند و به جهانیان فرصت میدهند تا فراتر از اخبار و سیاستها، انسانهای پشت این بحرانها را ببینند و بشناسند.